کد مطلب:223173 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:217

ملاحظاتی درباره سفر حضرت به قم

ملاحظاتی درباره سفر حضرت به قم

برخلاف تأكید و تصریح منابع و كتب تاریخی در تعیین مسیر حركت إمام علیّ بن موسی الرضاعلیه السلام از سوی بصره و اهواز و فارس به خراسان و این كه مأمون، رجاء بن أبی ضحاك را برحذر داشته بود كه حضرت از مسیر كوفه و قم عبور كند، برخی از تذكره نویسان می نویسد: حضرت در سفر به خراسان وارد قم شد و مورد استقبال شدید مردم شیعه قم قرار گرفت و در منزلگاهی كه فرود آمد مدرسه ای ساخته شد كه امروزه به مدرسه رضویه مشهور است.

فرحة الغری می نویسد: حضرت رضاعلیه السلام وارد قم شد و مردم كه از ورود آن حضرت با خبر شده بودند به ملاقات آن حضرت می شتافتند، و برای ضیافت ایشان بر یكدیگر پیشی می گرفتند، حضرت برای قطع خصومت فرمود: (اِنَّ النّاقَةَ مَأْمُورَةٌ) این شتر مأمور است و به هر كجا برود همانجا منزل خواهیم كرد. شتر به حركت درآمد تا كنار خانه ای زانو زد. صاحب آن خانه شب قبل از ورود آن حضرت در خواب دیده بود كه حضرت رضاعلیه السلام فردا میهمان او خواهند بود و چون رؤیای او به حقیقت پیوست در شگفت شد. آن خانه مورد توجه قرار گرفت و مردم به آن محل می آمدند و استفاده می بردند. امروز همان محل، مدرسه شده است. شیخ محمّدباقر ساعدی خراسانی نیز در كتاب پیشوای هشتم شیعیان می نویسد: هم اكنون آن مدرسه در قم موجود و به مدرسه رضویه مشهور است و سابقاً آن را مدرسه مأموریه هم می گفتند چون حضرت فرموده بود: ناقه مأمور است.

( زندگانی إمام رضاعلیه السلام ، ص 2 - 481. )

شیخ عباس قمی این روایت را به نقل از سید عبد الكریم بن طاووس در مفاتیح الجنان آورده است.

( مفاتیح الجنان، ص علیه السلام 5صلی الله علیه واله ؛ منتهی الآمال، ص 302. )

همانطور كه اشاره شد، مأمون تأكید داشت حضرت را از مسیر كوفه و قم عبور ندهند. سفارش مأمون در این مورد بی دلیل نبود، زیرا شهر كوفه و قم مركز تجمّع شیعیان بود.

كوفه پایگاه حكومت علی علیه السلام بود و اگر چه در طول تاریخ كوفیان به بی وفایی مشهورند و قیام خونین حسین بن علی علیه السلام و سایر قیامهایی كه بعد از نهضت عاشورا روی داد شاهد آن است، با این همه شهر كوفه به دلیل حضور پیروان علیّ بن أبی طالب علیه السلام و شیعیان، همواره كانون قیامها و نهضتهای علویان بر ضدّ حكّام بنی امیه و بنی عبّاس بود و فراوانی قیامهایی كه در این شهر رخ داد نمایانگر این موضوع است. علاوه بر آن اگر روایات محكم و اسناد تاریخی معتبری را كه گواه عبور حضرت از بصره است نادیده بگیریم به لحاظ جغرافیای راهها، گذار حضرت علیه السلام از قم و از آن جا به اهواز و یا فارس و سپس خراسان كاملاً غیر منطقی می نماید. بنابراین آنچه كه دسته ای از تذكره نویسان گفته اند كاملاً بی اساس است. قم نیز علاوه بر ملاحظات جغرافیای راهها، مانند كوفه مركز تجمّع شیعیان بود و حضور علویان و بزرگان شیعه در آن دیار درستی آن را تأكید می كند.

شیخ مفید در الارشاد، از عبور دعبل خزاعی شاعر معروف شیعی از قم خبر می دهد، وی می نویسد: دعبل قصیده ای برای حضرت خواند و حضرت دستور داد پارچه ای از خز به وی بدهند كه در آن ششصد دینار اشرفی طلا بود تا دعبل آن رإ؛ب توشه سفر كند. دعبل نپذیرفت و تنها خواهش كرد حضرت یكی از جامه های خود را به او بدهند و حضرت چنین كرد. آنگاه دعبل از مرو به قم آمد و چون مردم متوجّه شدند وی جامه امام علیه السلام را نزد خود دارد خواستند آن را به هزار درهم بخرند ولی دعبل راضی نشد، با این همه آن را از دست دعبل گرفته در میان خود قسمت كردند و از جامه تكّه ای برای دعبل بیش نماند.

( الارشاد، 2/صلی الله علیه واله - 255؛ روضة الواعظین، ص 3علیه السلام 3. )

از گزارش شیخ مفید درباه عبور دعبل از قم بخوبی استفاده می شود كه اگر چنانچه مأمون حضرت را از این شهر حركت می داد، در میان شیعیان و مردم قم با چه واكنشی روبرو می شد، بخصوص كه حضرت از هر كجا گذر می كرد به نحوی اكراه و اجبار سفر خویش و عاقبت ولایتعهدی را فاش می ساخت. بنابراین، آنچه در این دسته از تذكره ها آمده دور از صحّت و گاه متناقض با سایر منابع است.

در مورد توقّف حضرت در قم، منابع تاریخ محلی نیز آن را تأیید نمی كند. حسن قمی كه در سال 8علیه السلام 3 ه' ق تاریخ قم را تألیف كرده است می نویسد:

مأمون، رضاعلیه السلام را از مدینه به مرو در صحبت رجاء بن أبی ضحاك از راه بصره و فارس و اهواز (بصره، اهواز و فارس) به طوس آورد و برای او در آخر سنه مأتین (200 ه' ق) بیعت به ولایتعهدی بست. تاریخ قم كه از قدیمی ترین منابع تاریخ ( تاریخ قم، ص 199؛ وفیات الاعیان، 251/1؛ الارشاد، 255/2؛ منتهی الآمال، 9 - 355. )

محلی است، هیچگونه اطلاعی از عبور حضرت رضاعلیه السلام از شهر قم نمی دهد. كلینی نیز در اصول كافی می نویسد:

مأمون آن حضرت را از بصره و شیراز (كه شیعیانش كمتر بودند) به مرو حركت داد... مأمون به حضرت نوشت: راه كوهستان و قم را در پیش نگیرد، بلكه از راه بصره و اهواز و فارس بیاید (شاید مقصودش این بود كه آن حضرت از راهی برود كه شیعیانش كمتر باشند و از ناراحتی إمام آگاه نشوند) تا آن كه به مرو رسید.

( اصول كافی، 402/2 و علیه السلام 40؛ معادن الحكمة، ص 108؛ اثبات الوصیه، ص 204؛ بحار الأنوار، ج 49، ص 134؛ عیون اخبار الرضاعلیه السلام ، 149/2 و 180. )

راوندی نیز در این زمینه می نویسد: مأمون به رجاء بن أبی ضحاك دستور داد إمام را از كوفه گذر ندهد تا اهل آن شهر شیفته و فریفته او نشوند.

( زندگی سیاسی هشتمین إمام ص 1 - 350؛ مسند الإمام الرضاعلیه السلام ، 108/1؛ عیون اخبار الرضاعلیه السلام ، 380/2. )